آرتین جونآرتین جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

گل پسری

مهمون شمالی علی اصغر و مامان و باباش

سلام آقا پسر گل غروب چهارشنبه یگانه تماس گرفت و گفت تهران هستن فردا ناهار میان خونه ما .شما گفتی ژله تولد درست کن با هم ژله تو فالب داکی درست کردیم پنج شنبه ساعت هفت و نیم بیدار شدم شروع به غدا پختن و تمیز کردن و آماده کردن وسایل کردم موقع ظهر مهمون ها رسیدن شما هم مدام میگفتی علی اصغر بیاد باهم بازی کنیم علی اصغر ماشین آمبولانس برداشتدوتایی به توافق نرسیدین و مهران مجبور شد علی اصغر تو سرما ببره بیرون آروم بشه خداروشکر بعدش با هم سازش داشتی و بازی فکری آورده بودی بهش یاد داده بودی کلی ذوق میکردی که بهش یاد دادی ماشین بازی هم کردین نگران بهم ریختگی وسایلت هم بودی میگفتی مامان علی اصغر وسایل منو بهن ریخت بریم مرتب کنیم شام بابایی کباب درست کر...
20 آذر 1395

تولد بابا جون.چهاردهم آذر

سلام عزیز مامان صبح روز دوشنبه بعد صبحانه با هم رفتیم برای بابایی هدیه بخریم شما خیلی خوشحال بودی و مدام میگفتی تولد بابایی میخوایم براش هدیه بخریم بعد کلی دیدن لباس ها یه شلوار طوسی و پیداهن طوسی براش خریدیم البته به شرط که اگه از طرحش خوشش نیومد یا اندازه اش نبود قابل تعویض باشه اومدیم خونه .ناهار خوردیم و دوش گرفتیم بابایی اومد گفت بریم قم من هم وسایل راه را آماده کردم و تقریبا ساعت پنج و نیم غروب بود که راه افتادیم.ساعت هفت داخل حرم بودیم بابایی گفت نیم ساعت تو حرم باش بعد برگرد صحن منم رفتم زیارت و دعاهام رو سریع خوندم برگشتم دیدم با بابایی داره بازی میکنی ظاهرا بهت خوش گذشته بود تا بازی میکردی منم نمازهام رو خوندم موقع برگشت رفتی دم دف...
20 آذر 1395

۲۷آبان و سفر دسته جمعی به شمال و برگشتن دایی مهدی

سلام عزیز دل مامان چهار روز مونده بود به اربعین قرار شد به اتفاق عمه اینها و مامان بزرگ بریم شمال .حدود ساعت دو بعدازظهر پنج شنبه آماده شدیم و راهی خونه عمه پوران شدیم که به همراه عمه پوران و عمه ایران و مامان بزرگ بریم شمال تو راه بودیم که خاله سمیرا زنگ زد و گفت دایی مهدی رسیده خونه بینهایت خوشحال شده بودم قبل اربعین به حکم دعای مادرجون معجزه اتفاق افتاده بود گره ای که دستان هیچ کس باز نمیشد طی اراده خداوند به آسانی باز شد بالاخره بعد یک سال و سه ماه دلمون شاد و لب مون خنده و غصه از دلمون دور شد.الهی هزار بار شکر الهی به شفاعت آقا امام حسین تو هیچ خونه ای گرفتاری نباشه ان شاالله.خلاصهساعت چهار حرکت کردیم و بعد سپری کردن ترافیک حدود ساعت نه...
7 آذر 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسری می باشد